[ad_1]
آرمین دورگوت / AP
سارایوو، بوسنی و هرزگوین – گزارشهای خبری از کیف و سایر شهرهای اوکراین که تحت بمباران بیامان ارتش روسیه هستند، خاطرات دردناکی را در بین بازماندگان از محاصره سارایوو، پایتخت بوسنیایی در دهه 1990 ایجاد کرده است.
با این حال، از زمانی که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در اواخر ماه گذشته حمله خود را به اوکراین آغاز کرد، بسیاری ساعتها را به صفحههای تلویزیون خود چسباندهاند.
امرا مفتیچ که از محاصره 1992 تا 1995 جان سالم به در برد، گفت: «در گذشته نه چندان دور، ما آنها بودیم.
او افزود: “اگر تجربه ما اتفاقی باشد – و من احساس می کنم که چنین است – اوضاع برای آنها بسیار بدتر می شود.”
نیروهای صرب بوسنی سارایوو را در اوایل دهه 1990، در خلال تجزیه خونین یوگسلاوی، محاصره کردند. حدود 350000 نفر به مدت 46 ماه در شهر چند قومیتی خود به دام افتادند، مورد گلوله باران و حملات تک تیرانداز روزانه قرار گرفتند و دسترسی منظم به برق، غذا، آب، دارو و جهان خارج قطع شد.
بیش از 11000 نفر از جمله بیش از 1000 کودک در این محاصره کشته شدند. تعداد بیشماری دیگر زخمی شدند.
الما وکوتیچ، متخصص بیهوشی، در حالی که او و همکارانش در اوایل این هفته بیرون بیمارستان سارایوو ایستاده بودند، لباس پزشکی پوشیده بودند و بادکنک هایی به رنگ آبی در دست داشتند، گفت: “ما می دانیم که آنها چه احساسی دارند. ما از طولانی ترین محاصره در تاریخ مدرن جان سالم به در بردیم.” و رنگ های زرد تخت اوکراینی – و به طور تصادفی، همچنین بوسنیایی. ووکوتیچ گفت که نشان دادن همبستگی خودجوش آنها کمترین کاری بود که می توانستند برای همکاران اوکراینی خود انجام دهند.
وکوتیچ گفت: «همه جنگها دردناک هستند، همه حملات علیه غیرنظامیان نفرت انگیز هستند، اما آنچه در حال حاضر برای اوکراینیها اتفاق میافتد به ویژه برای ما آسیبزا است، زیرا آنها بسیار نزدیک و در موقعیتی بسیار شبیه به وضعیت ما هستند» سه دهه پیش.
او می گوید: «تصاویر تلویزیونی از زنان باردار که در زیرزمین بیمارستان کیف منتظر زایمان بودند، که با عجله به یک پناهگاه بمب اضطراری تبدیل شده بودند، به من حس قوی دژاوو داد؛ من دقیقاً می دانم که آنها چه احساسی دارند، چقدر باید ترسیده باشند. اضافه. همچنین، من فکر میکنم همه ما میتوانیم با عدم تمایل مردم اوکراین به پذیرش اینکه جنگ در راه است تا زمانی که موشکها و بمبهای روسیه روی خانهها، مدارس و بیمارستانهای آنها باریدند، همدلی کنیم.»
آرمین دورگوت / AP
جنگ بوسنی زمانی آغاز شد که صربهای بوسنی با کمک ارتش یوگسلاوی سعی در ایجاد سرزمینهای خالص قومی با هدف پیوستن به کشور همسایه صربستان داشتند. بیش از 100000 نفر در جریان درگیری کشته شدند و 2 میلیون نفر – بیش از نیمی از جمعیت کشور – بی خانمان شدند.
رهبری صربها در طول جنگ استدلال میکرد که بوسنی چند قومیتی اصلاً یک کشور نیست و باید به همراه کرواتهای کاتولیک و بوسنیاییهایش که اکثرا مسلمان هستند و حدود نیمی از جمعیت را تشکیل میدهند، بین صربستان و کرواسی تقسیم شود. . آنها اصرار داشتند که بوسنیایی ها فقط نوکیشان صرب خائن بودند که قرن ها پیش ایمان اصلی خود (مسیحی ارتدوکس) را ترک کردند.
بسیاری در سارایوو پژواک آن توهین های قدیمی را در اظهارات اخیر ولادیمیر پوتین شنیدند که برای توجیه حمله روسیه به اوکراین ارائه شده بود.
تحریم تسلیحاتی سازمان ملل متحد در بوسنی در طول درگیری های دهه 1990 به شبه نظامیان صرب بوسنی، مسلح و تحت حمایت ارتش یوگسلاوی تحت کنترل صربستان، برتری در این جنگ داد. آنها 60 درصد از خاک بوسنی را در کمتر از دو ماه فتح کردند و جنایات وحشتناکی را علیه هموطنان بوسنیایی و کروات خود مرتکب شدند.
در سال 1995، توافقنامه صلح دیتون با میانجیگری ایالات متحده به خونریزی در بوسنی پایان داد و کشور را به دو بخش نیمه خودمختار تقسیم کرد – یکی توسط صربها و دیگری مشترک بوسنیاییها و کرواتها. این دو توسط نهادهای چند قومی ضعیف به هم مرتبط هستند.
اما ثابت شده است که زندگی مشترک پس از یک درگیری وحشیانه و برادرکش دشوار است.
سیستم تقسیم قدرت پس از جنگ، فضای سیاسی قطبی و زهرآگین در بوسنی را تداوم می بخشد، در حالی که رهبران ملی گرای ریشه دار آن به طور مداوم به دشمنی های قومی برای منافع سیاسی دامن می زنند.
با حمایت مسکو، به ویژه صرب های بوسنیایی که به شدت طرفدار روسیه هستند، سال ها از استقلال منطقه خود دفاع می کنند. در همین حال، شبکههای فرقهای حامی و فساد فراگیر، که به تدریج به سیستم تبدیل شدند، تضمین میکنند که بوسنی یکی از فقیرترین کشورهای اروپا باقی میماند و به طور فزایندهای بهترین و درخشانترین کشور خود را خونریزی میکند.
زوکا کاتیک، فیلمساز و روزنامه نگار اهل سارایوو که سال ها را صرف مستندسازی تأثیر مخرب جنگ بر سلامت روانی مردم کرده است، می گوید: «در حال حاضر، اوکراینی ها تحت شکنجه هستند، آنها درخواست کمک می کنند و امیدوارند که چه کسی چه می داند. بوسنیایی ها از همه اقوام.
او استدلال کرد که مهم نیست درگیری در اوکراین چگونه پایان یابد، چیزی به نام پایان خوش جنگ وجود ندارد.
“فقط یک مسئله زمان است… قبل از اینکه (اوکراینی ها) به ما تبدیل شوند: مردم غمگین و ناراضی که بدترین احساس جهان را تجربه کردند – درماندگی.”
[ad_2]