اعتراض از نوع جعفری‌ دولت‌آبادی

[ad_1]

نعمت احمدی‌- ‌حقوق‌دان در روزنامه شرق نوشت:

گرمشدن مذاکره و آمدوشد متقاضیان ایرانی به تهران و مراجعت آنها به وین که به خوبی به نتیجه برجام است، اعتراضات معلمان و بازنشستگان هم که به تکرار هر روز رسیده است، اما یک اعتراض در هیاهوی خبرهای ریز و درشت این روزها گم شد. ؛ اعتراض آقای عباس جعفریدولتآبادی، دادستان سابق تهران، مردی که بعد از آقای سعید مرتضوی، اولین دادستان پرحاشیه دادسرای عمومی و انقلاب تهران، سکان اداره دادسرای عمومی و انقلاب تهران را بر عهده گرفت.

مهم پست دادستانی تهران در صلاحیت مضاعفی است که این دادسرا از دیگر دادسرای کشور متمایز کرده است. بعد از ضربه هولناکی که حذف دادسرا در زمان آیت الله شیخمحمد یزدی به سازمان قضائی کشور وارد شد و زمانی که آیت الله شاهرودی به ریاست قوه قضائیه منصوب شد و جمله معروف «ویرانهای را تحویل گرفتم»، مجددا دادسرا و پست دادستانی در نظام قضائی کشور عادل شد. . در اصلاحاتي كه در قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب صورت گرفت، ذيل ثبت 4 اصلاحيه فوق، رسيدگي به كليه جلسات اعضاي مجمع تشخيص، شوراي نگهبان، نمايندگان مجلس، وزرا و معاونان آنها، معاونان و مشاوران رؤساي سه قوه، سفرا، دادستان. و رئیس دیوان محاسبات، دارندگان پایه قضائی، استانداران و مدیران و جرائم عمومی افسران نظامی و مدیریت از درجه سرتیپ به بالا و مدیران کل اطلاعات استانها، صرف نظر از محل اعضای آنها در دادگاه کیفری استان تهران به عمل میآید. دادگاه کیفری استان م در معیت دادسرای عمومی و انقلاب داد و همین گسترش صلاحیت دادسرای عمومی و نقلاب تهران، من برای نمونه، به سفرای ایران در خارجی، استانداردان و فرمانداران هر استان، مدیران کل استانها، افسران نظامی از سرتیپ به بالا در کجای جهان و کشوری واقعی متوجه باشید، در دادسرای عمومی و انقلاب به هر کسب و کار در تهران انجام می شود. به یمین اعتبار، پست دادستانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران از اهمیت ویژه و مهمی است. اولین دادستان بعد از عاده دادسرا آق یای سعید مرتضوی بود که بی‌نیاز از تعریف است و بیشتر قریب به اتفاق فعالان سیاسی و مطبوعاتی است. . . . . .

آقای مرتضوی شاید به دلیل تصدی طولانیمدت بر شعب 1410 که به رسانه های مطبوعاتی و در تعریف جرم به بازیگرات اصلی فعالان سیاسی کشور می انجامد و در دوران طلایی مطبوعات هرروزه در گوشه هایی از صفحات روزنامه ها عکس و اخبار از او، طعم مطرح شده در رسانه ها. را چشیده و دوست نداشت در حاشیه قرار گیرد، که همیشه در متن بود. اما دولتآبادی که همه پستها را در دادگستری از اداری تا قضائی طی کرده و به مقام رئیسکلی دادگستری آنهم استانهای مهم مانند آقای خوزستان و سپس دادستانی رسیده تهران بود و با آقای سعید مرتضوی را بعینه دیده بود، دور خود و دادستانی تهران حصاری سخت بود. هده بود که نمی‌شد با او ملاقات کرد.

نگارنده وقتی آقای دولتآبادی جای خود را به آقای دکتر القاصیهر داد، مقالاتی در روزنامه «شرق» شماره 3416 چهارشنبه 11 اردیبهشت ماه سال 98 با عنوان «دادستان تهران و صلاحیت مضاعف» نوشتم و ضمن مقایسه دوره دادستانی آقای سعید مرتضوی با دولت آقای آبادی، خطاب به دولت. . . . . . یک بار هم که از سفر کربلا برگشته بود، مقداری تربت حضرت سیدالشهدا را به من داد. اما آقای جعفریدولت‌آبادی این نبود … عدم اجازه ملاقات با وکلای دادگستری در دستور کار دادستان سابق تهران بود و فکر نکنم به تعداد انگشتان دست از بین وکلای دادگستری می‌بایست وارد اتاق کار دادستان سابق تهران شوند، مگر وکلایی که مورد وثوق بودند. .

مهم‌تر اینکه آقای دولت‌آبادی پاسخ‌گوی هیچ‌کس نبود و همین مطلب است، یعنی هر چه می‌خواستم انجام دهم، آن توقع را ایجاد کرد که ا. مرتضوی که به نسبت آنها پاسخگو بود، آنگونه با او رفتار کرد که سر از زندان درآورد، ولی آقای دولتآبادی با وجود اینکه حواشی زیادی اطرافش بود، از ارتباط با اکبر طبری، حمایت از بیژن قاسمزاده، و زمانی که نامش در پرونده آقایی بود. طبری مطرح شد و آن آن که محبوبترین بازپرسش آقای قاسمزاده تحت تعقیب قرار گرفت، لابد توقع داشت به عنوان کسی که در دوره زمانی طولانی دادستانی خود هرچه خواست انجام داده باشد، کسی که سوالی نداشته باشد. اما نحوه کنارگذاشتنش او را عصبانی کرد. جایی که درصدد برخورد با مجموعه‌ای برآمد که بر آن کشیده شد. ونوان طلبکار دست به چند اعتراض زد که روجی بهن به واور من تحقیر دستگاه قضائی از نظر آقای دولت‌آبادی است.

او نیاز مالی ندارد برا با رتبه عالی قضائی بازنشسته شد. کسی که روزگاری هر قانونی را لازم دید نادیده گرفت، نادیده گرفت، هر نوع برخوردی را باید دید با دیگران بود و در قالب قانون نمیگنجید، بر خود مباح دانست، وقتی همه مناصب کنار گذاشته شد، درست مثل فرزند عزیزدردانه خانواده که در اولین برخورد با خانواده می‌برد و رر می‌کند، قهری طلبکارانه کرد. دوای دولت‌آبادی فکر می‌کند بعد از مدت‌ها به‌اصطلاح خدمت به دستگاه قضائی، خرج کردن با خدماتی که انجام داد، نیست و درص. . . . .

. . . . اگر با او برخورد نشود یا نکند، حاشیه آقای دولت‌آبادی با تکرار هر روز به متن کشیده می‌شود و فکر می‌کند دادستانی که مبسوطالید بود و هرچه خواست کرد، کماکان مصونیت دارد و عملکرد 10سالهاش و رابطه او با امثال طبریها به حاشیه رانده و به متن است. هده نمی‌شود. . . .. . این جانشین کدام عمل یا اعمال دادستان سابق را در سیبل خود قرار خواهد داد؟

حواشی دوره دادستانی عملکرد فعلی که دستگاه قضائی را به چالش کشیده است؟ فکر می کند افکار عمومی در صورت برخورد با او، انگشت را به مسافرکشی او خواهد برد، اما خطاب مردم به آقای دولتآبادی این خواهد بود: برادر، 10 سال دادستان عمومی و انقلاب تهران با صلاحیت مضاعف آن بود، چه کسی از شما راضی بود. ؟ به درددل کدام مورد، کدام فعال سیاسی، ادام روزنامه نگار توجه کردی؟

حصار 10 سالهایی که در دادستانی تهران هر روز دور شما بلند و بلندتر میشد، چرا از نظر شما آنقدر کوتاه به نظر میرسد که طلبکارانه در سطح شهر لابد ستمی را که بر شما در دستگاه قضائی رفته است، اینگونه فریاد میزنید؟ گ بگ ی ی ی ی ا ا ا ا قتص گ قتص ز ز ز به به ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی همکاران شما در دادگستری چه در کادر قضائی و چه اداری از شما کمتر حقوق دریافت می کنند و حالا که به صورت مدنی دست به اعتراض زده اند، از ناحیه بالادستی مورد عتاب و خطاب قرار می گیرند و تهدید به می کنند، پس حرکت شما به خاطر شما کمتر است. وضع مالی‌تان نیست که ش دود مسافرکشی عیب است. هر چند شما کمتر از یوانین مربوط به ملّونقل و مسافرکشی درونشهری هستید و باید مسافرکشی کنید در قابهر شناخته شده است. تعداد زیادی از افراد در مسیر حرکت خود مسافر جابه‌جا می‌شوند و درآمد کمی دارند برای مخارج سرسام‌آور زندگی آنها. از این بگذریم.

ی‌تما می‌توانید از مرکز مشاوران که آمادگی صدور پروانه وکالت را برای قضاوت شاغل را مم دارد! هروانه بگیر ما درآمدتان از میزان دریافتی رانندگی بیشتر خواهد بود. با توجه به معروفیت و شناخت و سابقهای که در ایام خدمت قضائی در کشور داشته اند، چه چیزی از حرکت نمادین استنباط می شود، شما باید به نحوه برخورد قضائی با شما بعد از خروج از دادستانی و احیانا نحوه بازنشستگی است. جناب دولتآبادی، شما که الحمدلله از پایان نامه دکترای خود را هم دفاع کرده اید و به افتخار دکتری هم نائل آمده اید و از شما نقل می کنید که روز دفاع از پایان نامه دکتری را زیباترین روز زندگی خود میدانید. دوای دولت‌آبادی روش اعتراضی‌ای که در پیش گرفته‌اید، باید بکنید؟

قاضی دادگستری، رئیس کل دادگستری استان خوزستان، دادستان دادسرای عمومی و انقلاب تهران مرکز کشور، قاضی دادسرای عالی قضایی و … ادبیات معترضه افکار عمومی را به قضاوت گرفته است. نه استاد ، نه آقای دکتر ن های دادستان ، نه آقای رئیس کل ، اگر هرکس بخواهد شیوه دلخواه خود اعتراض را در سطحی قرار دهد.

اگر مسافری عصبانی ، خدای ناکرده ، اا ادبیاتی غیر از ادبیات مؤدبانه کاملاً با شما مخالف است ، از چه نیرو و مقاماتی کم است. به رفتارتان با زندانیان دگراندیش و گفته‌هایی که از شما در مقام دادستانی نقل می‌کنند، کاری ندارم. حرمت امامزاده را که زمانی متولی بن بودید، نگاه دارید. این امامزاده با متولی گری شما در گذشته، به هر حال یکی از سه قوه سیاسی کشور است. همه پرسنل ن ناراضی، مردم ناراضی، انبوه پرونده‌ها حکایتگر متأسفم بگویم ناکارآمدی آن است که از مدیریت طولانی‌مدت ام. دیگرانی که از برخورد امثال مم در این دستگاه، دلخورند، اما دعوای خانگی را به چهوچه و بازار نمی‌برند. دخل تاکسی‌تان پر و پیمان و انشاءالله پیغام شما را کسانی که باید شنیده باشند، ونوندند.

[ad_2]

Julissa Lara

متفکر متواضعانه فروتن. گیمر. کارآفرین. طرفدار رسانه های اجتماعی آزاد.

تماس با ما